تعریف اصطلاحی واژهی حقوق:
حقوق به مجموع قواعد و مقررات الزامی گفته می شود که حاکم بر روابط افراد جامعه و تنظیم کننده روابط اجتماعی است. حقوق را در این معنا به عنوان (حقوق ذاتی) نیز می نامند. چون روابط اجتماعی و چهره های گوناگون و متنوعی دارد حقوق یعنی قواعد و مقررات حاکم بر روابط اجتماعی نیز قلمرو گسترده ای پیدا می کند. حقوق در این معناممکن است راجع به افراد یک گروه اجتماعی، یک مملکت یا جامعه بین المللی باشد. بنابراین وقتی می گویند: (حقوق ایران)(حقوق اسلام) یا (حقوق خانواده) این مفهوم از حقوق ارائه شده است. واژه حقوق در امتیازات دیگر به اختیارات و امتیازاتی گفته می شود که افراد در جامعه از آن برخوردارند، مانند حق مالکیت، آزادی، حق رأی و مانند آن. حقوق در این مفهوم هم به صورت جمع و هم به صورت مفرد (حق) به کار می رود و گاه از آن نیز به عنوان حقوق فردی نیز تعبیر می شود. واژه حقوق در تعابیر، حقوق و آزادی های عمومی، حقوق ملت، حقوق و تکالیف مردم و مانند آن است . واژه حقوق در سومین کاربرد شایع خود به معنای (علم حقوق) به کار برده شده است. حقوق در این معنا به دانشی گفته می شود که در مورد قوانین و مقررات حاکم بر روابط اجتماعی بحث می کند (شریعتی،1384،ص21) .
1-7-1-3)ویژگی های حقوق از دیدگاه حضرت علی (علیه السلام)
موضوع حقوق اجتماعی ، عدالت، مساوات و مبارزه باظلم و ستمگری و تجاوز، از موضوعاتی است که در نهج البلاغه بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در کلمات مولای متقیان حضرت علی (ع) بحث های بسیاری در مورد انواع حقوق در جامعه بشری مطرح گردیده است.
خطبه 216 نهج البلاغه در مورد حقوق اجتماعی است. آن حضرت در این خطبه به بیان حقوق متقابل رهبری و مردم می پردازند. در نخستین بخش این خطبه می فرمایند ( فَقَدْ جَعَلَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلاَيَةِ أَمْرِكُمْ وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ اَلْحَقِّ) خداوند سبحان برای من بر شما به جهت سرپرستی و حکومت حقی قرار داده و برای شما همانند حق من، حقی تعیین فرموده است. بنابراین از نظر ایشان تعیین حقوق از جانب پروردگار است. سپس می افزایند حق گسترده تر از آن است که قابل وصف باشد، اما در هنگام عمل تنگنایی بی مانند است سپس به ارتباط بین حق و تکلیف اشاره می فرمایند که حق اگر به سود کسی اجرا شود ناگزیر به زیان او نیز به کار می رود و تنها حق خداوند سبحان یک طرفه است. بنابراین چنین نیست که بعضی تنها بر عهده دیگران حقوقی داشته باشند، بدون اینکه خود تعهدی داشته باشند. (ابن تراب،1385، ص122).
1-7-1-4)مفهوم تحلیلی حقوق
مراد از حقوق عبارت است از مجموع امتیازها وقدرت هاي مشخص که به منظور برپایی امنیت قضایی وعدالت در جهت تضمین حقوق وآزادي هاي متهم از ناحیه ي شارع جعل شده واجراي آنها نیز با وضع مقررات واحکام تضمین شده است(جعفری لنگروی،1378،ص82).
1-7-2)تعریف متهم:
1-7-2-1) تعریف لغوی متهم
- متهم: درزبان فارسی به معناي «به بدي شناخته شده و مورد تهمت قرارگرفته» معناشده است(دهخدا،1342،ص383،42؛ معین،1375،ص3850،3).
- متهمین: جمع متهم، اهمت خورندگان، (انصاف پور،1377، ص 1029)
1-7-2-2) تعریف اصطلاحی متهم:
– متهم در یک جمله ساده و با عنایت به تعریف جرم، شخصی است که ارتکاب یک یا چند جرم از جرائم تعریف شده در قوانین جزایی به وی نسبت داده شود فارغ از صحت و سقم ادعای مطروحه (شریف زاده کرمانی،1387).
- متهم: در حقوق جزا به کسی اطلاق می شود که گمان برود کار مجرمانه ای انجام داده است ولی هنوز ثابت نشده است آن کار مجرمانه را او انجام داده است. چون اگر ثابت شود که عمل مجرمانهای انجام داده است در این صورت به او متهم نمی گویند بلکه مجرم خواهند گفت. مثلاً قتلی اتفاق افتاده و شخصی را به عنوان مظنون به قتل متهم کرده اند، چون هنوز ثابت نشده است که این شخص قتل را انجام داده است یا نه، در این مرحله به او عنوان متهم می دهند نه مجرم به عبارت دیگر مجرم کسی است که صرفاً گمان میرودکه ارتکاب بزه از ناحیهی وی صورت گرفته است و اثبات اتهام گناهکار بودن او نیز به عهده کسی است که او را متهم کرده است و این طور نیست که متهم خودش مکلف به اثبات بی گناهی خود باشد. زیرا هم در قوانین بین المللی مورد پذیرش ایران مثل اعلامیهی جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل بر این است که همه بی گناه هستند مگر کسی که طبق مقررات قانونی و با دلایلی که قانون آنها را معتبر می داند و در یک دادگاه عادلانه و بی طرف گناهکار بودن او اثبات شود. بنابراین به صرف وجود گمان و تردید بر اینکه جرمی توسط کسی ارتکاب یافته است نمی توان آن شخص را به عنوان مجرم تلقی و معرفی کرد(سلطانی،1386).
1-7-2-3)مفهوم تحلیلی متهم
متهم درلغت عرب بروزن محترم ازماده ي «وهم» است. طریحی درتعریف وهم می گوید: «وهم عبارت است ازسهو و آن چه که در خاطر و خیال واقع می شود.» (طریحی،1395ق،ص 185،6). درتعریف دیگر از ماده ي وهم آمده است: «تصور و تخیل چیزي درذهن؛ خواه آن چیز در عالم خارج وجود داشته وخواه نداشته باشد.» در مورد معناي لغوي متهم آمده: «متهم مأخوذ از لفظ «تهمه»، کسی که مورد اتهام واقع شده، می باشد.» (لسان العرب،12،643). در نظام دادرسی اسلامی و عرف فقها از متهم باعنوان مدعی علیه در برابر مدعی تعبیرمی شود؛ البته با این تفاوت که در حقوق عرفی، عنوان متهم تنها مشمول دعاوي کیفري شده و در دعاوي مدنی، علیه متهم باعنوان خوانده اقامهی دعوامی شود؛ ولی عنوان مدعی علیه درحقوق اسلامی عام بوده و شامل هر دو دعاوي مدنی و کیفري می شود.
تشخیص وتعریف مدعی علیه، ضمن تعریفی که فقها از مدعی ارائه کرده اند به دست می آید. مشهور فقها درتشخیص مدعی ازمدعی علیه سه معیار را بیان کرده اند که عبارتنداز: «المدعی هوالذي یترك لو ترك الخصومه أو هو الذي یخالف قوله الاصل أو هو الذي یدعی خلاف الظاهر.» (موسوی اردبیلی، 1408ق،563). بر پایه ي تعاریف یاد شده ازمدعی، مدعی علیه کسی است که در برابر این مفاهیم قراردارد؛ یعنی کسی که سخن اوموافق با اصل و ظاهر بوده و اگردعوا و منازعه راترك کند، دعوا پایان نمی یابد. به نظر برخی ازفقهاي معاصر، شارع مقدس براي این دولفظ، اصطلاح خاصی به صورت حقیقت شرعیه یا مجاز شرعی ندارد. (نجفی، 1398ق،ص371،40؛ امام خمینی،1390ق،ص410،2؛ لنکرانی،1427ق،85). براساس این دیدگاه، تعریف ها با تعابیر نزدیکی که از سوي فقهاي سلف براي مدعی و مدعی علیه بیان شده، تمام آنها مربوط به تشخیص مورد مدعی ازمدعی علیه است و باید براي تشخیص مدعی ازمدعی علیه به عرف رجوع کرد.
1-7-2-4)حقوق متهم در اعلامیه جهانی حقوق بشر:
اصطلاح حقوق بشر[1] نخستین بار در اعلامیهی حقوق بشر و شهروند در 26 اوت 1789 در فرانسه به کار رفت. آنچه امروز تحت عنوان حقوق بشر مطرح می باشد اصول، قواعد و مفاهیمی است که مبانی نزدیک آن، اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه و اندیشه های متفکران سازندهی آن اعلامیه یعنی فیلسوفان قرن هجدهم چون ژان ژاک روسو، منتسکیو و دیدرو است و در اعلامیه حقوق بشر و دو میثاقی که به نام منشور حقوق بشر نامیده می شوند منعکس است (مهرپور، 1377،ص 303).
1-7-3)تعریف شهروند
- شهروند، هر هموطن اهل شهر که از حقوق مدنی و سیاسی و قضائی و تأمیناتی شهر برخوردار باشد(انصاف پور:1377، ص650).
- شهروند ترجمه فارسی سیتی زن [2] است. این کلمه در ادبیات حقوقی ما، سابقه زیادی ندارد. در ترمینولوژی حقوق دکتر لنگرودی ذکری از کلمه شهروند به میان نیامده است. در ایران تا قبل از مشروطیت به جای این واژه، از کلمه رعیت و رعایا استفاده می شد. واژه شهروند لفظی نسبتاً جدید است که قدمت آن به 100تا 150 سال اخیر باز می گردد. این واژه ملهم از حقوق یونان باستان است که در مورد افراد ساکن یونان به کار رفته است و دارای دو درجه نیز بوده است یعنی در یونان باستان دو نوع یا دو طبقه از شهروندان وجود داشته اند. یکی شهروند درجه ی یک که به ساکنان اصلی اطلاق می شده است. امروزه معنی واژه شهروند در کشورهای مختلف تقریباً همسان و مشابه است و به کسی اطلاق می شود که در شهری ساکن و به واسطهی این سکونت دارای حقوق و وظایفی است (رضایی پور، 1385،ص 19و9).
- مفهوم شهروندی: شهروندی در مفهوم کنونی آن که واجد حقوق (و در مفهوم پیشرفته) تکالیفی باشد که ساخت دیدگاههایی است که بعد از انقلاب صنعتی و به دلیل ضرورتهای آن دوران تقویت گردید. پیش از آن نیز در نظر فیلسوفان یونان از جمله هراکلیوس ایده ی جهانی میهنی[3] مطرح شده بود. در یک سیر کوتاه باید اذعان داشت حقوقی که بطور نظری در قرن های هفدهم و هجدهم تحلیل شده بود در اوایل قرن نوزدهم و با تفوق انقلاب صنعتی از لحاظ سیاست تثبیت گردید و در اواخر آن قرن استقرار یافت این تحول شامل حقوق منفی، آزادی اقتصادی، مشارکت و فعالیت و حقوق مثبت برای گرفتن انواع مجوزها گردید ” (حاجی قلیزاده:1385، ص25)
متن بالا تکه ای از این پایان نامه بود برای دانلود متن کامل با فرمت ورد می توانید روی این لینک کلیک کنید